ارشیو 84 - آه عاشقان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

*  *یامهدی  *  یااباصالح  *  یامـوعود  *  یاحجة الله  *  یابقیة الله  *  یاصاحب الزمـان  *  یاصاحب الامـر  *  یاخاتـم  *  یاقائـم  *  یامـنصور  *   یاخلف صالـح  *  یامـنتقم  *  یاولی عصر  *

 
  <-السلام علیک یااباصالح المهدی عج >

از حسین علی اسلام و حضرت مهدی عج
یکشنبه 84 بهمن 2 ساعت 9:30 عصر

نوشته شده توسط :

از حسین علیه السلام تا مهدی عج

از نوای غریبا نه استغاثه امام حسین علیه السلام سالها و قرن ها می گذرد اما انعکاس آن را می توان در لحظه لحظه تاریخ به گوش جان شنید این فریاد نه تنها رو به خاموشی و افول نگذاشته بلکه هر رزو رساتر و پرصلابت تر خروش و جوشش آزادگان عالم را افزود است گویا امام حسین علیه السلام سال ها و قرن ها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است تا امام عصر عج ندایش را پاسخ گویدپرچم بر زمین مانده اش را به دوش گیرد داغ های کهنه اش التیام بخشید و آرمانهای بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور هنگام پاسخ به استغاثه ی مظلومانه امام حسین علیه السلام است و حضرت مهدی علیه السلا پاسخ دهنده ی آن دراین گستره ی بی انتهای و افق های دورآن روز گذر آرام آرام و جانکاه لحظه ها را به تماشا می نشیند و روزها و سالها ر با چشمان منتظرش بدرقه می کند وجود ندارد به راستی چه رمزی  مهر سکوت بر لبان بسته  و چه سری در این میان رخ  پنهان  کرده است؟ چرا یاد امام حسین علیه السلام همیشه و همه جا همراه و هم پای یاد حضرت مهدی علیه اسلام است؟ چرا هر جا سخن از حسین علیه اسلام است نام حضرت مهدی علیه اسلام نیز رخ می گشاید؟ چرا عاشورا روز ظهور است و یاد حسین علیه اسلام آغازین کلام مهدی علیه اسلام.....؟

 در ماه محرم می کوشیم گوشه های از این ارتباط و پیوست را از منظره های مختلف و در ابعاد گوناگون بررسی کنیم اگر چه بررسی و تحلیل این پیوستگی ها وگشودن گره اسرار این پیوستگی ها دل های راز دان و جان هایی آگاه از آن اسرار را می طلبد انشالله که مقبول شمادوستان قرار گیرد و این یاددشت های هر چند حقیر ضامن ما پیش اقا شوند داستان یوسف است و اون پیرزن  کلاغ . انشالله که ما هم جز خریدان را آن یوسف زهرا باشیم

  عاشقم عاشق و جز وصل تو درمانش نیست

.کیست کاین آتش افروخته در جانش نیست

 جز  تو در محفل دلسوختگان ذکری نیست

 این حدیثی است که آن ش و پایانش نیست

رازدل را نتوا پیش کسی باز نمود

 جز بر دوست که خود حاضر و پنهانش نیست

پاره کن دفترو بشکن قلم و دم در بند

که کسی نیست که سر گشته و حیرانش نسیت



نظر محبان المهدی عج()


جزیزه خضرا
یکشنبه 84 آبان 29 ساعت 11:27 عصر

نوشته شده توسط :

جزیره خضرا

این هه بحث را  جع به جزیره خضرا می شود جزیره ی خضرا کجاست؟ یکی می گویید شرق عالم است یکی می گویید غریب عالم است یکی می گویید جزیره بر مودا است عزیز دلم چرا این قدر ما گم و گیجیم؟

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

 طلب از گم شدگان لب دریا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

 طلب از گم شدگان لب دریا می کرد

عزیز دلم کنار دریایی چرا دنبال امام زمان این طرف و آن طرف می گردی؟

نزدیکتر از قلب منی با من مهجور

دوری زمن است و ز تو ما را گله ای نیست

دنبال جیزه خضرا می گردی؟ اولا پیدایش کردی یا نه؟ بعد هم بر فرض پیدا کردن آیا می توانی بروی یا نه؟ بعد از توانستن آیا امام زمان راهت می دهد یا نه؟ این اشتباه ست

 ای صفی دیدی که آخر یار اندر خانه بود

 گشتنت گرد جهان افسانه بود

آن که جوید حرمش گو به سر کوی دل آی

نیست حاجت که کنی قطع بیابانی چند

 

یکی از دوستان از حضرت آیت الله بهجت فرمودند جزیره خضراآن دلی  است که امام زمان درآن تاب بیارد. مردم باید دور این دل بگردید دنبال جزیره خضرا کجا می گردی !امام زمان همراه توست چرا ما باید حضرت را منحصر و محضور در آن جا کنیم؟! یقینا بدانیدکه امام زمان از رگ گردن به من و تو نزدیک تر است.

"و غیبته منا". ما حرکت نداشتیم ما لطف را قبول نکردیم  امام زمان در آن توفیق شریف که به شیخ مفید نوشتند فرمودند میدانید چرا شما مارا نمی بینید؟ یا می بینید اما نمی شناسید این به خاطر  آن عهد سلفی بود که قد ما انجام دادند شما ترکش کردید آن ها وابسته به ما بودند و به در خانه ی دادند شما ترکش کردید آن ها وابسته به ما بودند و به در خانه ی ما می آمدند اما شما به مرحله ای رسیدید که کم کم احساس استقلال کردید من نمی خواهم در این جا پرده برداری بکنم که ما چه کردیم که از شرمندگی باید سر زیر ببریم !ممکن است کسی بگوید: دشمنان این کارها را کردند اگر دشمنان این کارها را انجام دادند چرا ما نباید حضرت را ببینیم؟ چرا من نباید از فیض وجود اقدسش بهرمند شوم؟ چرا من نباید عاشق و واله و شیفته اش باشم؟ چرا من نباید شعارم این باشد

خوش تر از ایام عشق ایام نیست

صبح روز عاشقان را شام نیست

وچرا؟ و چرا؟ و چرا؟



نظر محبان المهدی عج()


محبت علوی
شنبه 84 مهر 30 ساعت 10:31 عصر

نوشته شده توسط :

فرا رسیدن ایام شهادت مولى الموحدین و امیر

 المؤمنین حضرت امام علی بن أبی طالب

 صلوات الله و سلامه علیه را به محضر مقدس

 حضرت ولی عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف و

 عموم شیعیان تسلیت مى گوییم.

039195.jpg

زمین شد لاله گون از خون مولا

چه گوییم از غم آن سینه چاک
شفق پر خون از این غم
 فلک بگرفته ماتم
 بیا ای مونجی عالم
 بنه بر سینه مر حم
شکسته سر به باغ آشنایی
چه سنگین است بار این جدایی
همه کوچه به کوچه
 حجله به حجله زمین  از
خون مولا گشته حجله

محبت علوی

از خون دل نوشتم نزدیک. دوست نامه

انی رایت دهرا من هجرکه القیامه

وامانده ای ازتبار غربت افتاده ی طریق نیازمندی است و به خودمی بالد که بوسه زن مطهر سگ کوی توست.بنده ی بی ادعای قنبرت خطی می نویسدشاید که مقبول افتد

چون قلم اندر نوشتن می شتافت 

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

در خلال تقریر این خطوط لحظه شماری می کردم تا پیکره ی قلم نیمه جانم به فصل محبت علوی قدم بگذاردآخرالامر گاه انتظارسپری شد و در خیال خام خویش برآن شدم که سایه دستی به پاس حق مولی بنده بر جای بگذارم. ولی چه سود که به هرکاروانسرای از کشور محبت مولا که رسیدیم اسب کلاممان را نعل سکوتزدند. وبرای هر صحنه از واقعه ی  ازلی سلطنت او که قصدنقالی داشتیم پرده های سرد خاموشی آویزانشده بود

آه و صد فریاد از بغض هزاران ساله ی اهل ایمان که در گلوخشکیده است و آه و صد فریاد از میراث جهل عرب که پا به پای خداوندی خدا جاودانه می ماند   

 . 

 

ای امیر کونین چرا این بغض ها سکوت ها و خاموشی ها همگان در خانه ی تورا می زننده؟ به کدامین معصیت نا کرده مستوجب عقوبت ابدی شده  ای که خاطره ی سرد بشری عصیان صد هافرعون و نمرود را در بستر تاریخ بخشیده است اما چگونه است که هنوز در افشای یکی از بیکران فضایل تو باید میثم ها بردار شوند؟ 

 

خواندیم یک الف زعبارات روی تو

صد سال بر قواره ی دار افتاده ایم

 ای امیر من ای تنها ترین پادشاه ای غریب ترین نامدار و ای زیباترین در  این مرداب سکوت و غربت چه چیز را می جویی؟ و دراین کوچه های تنهایی باز به دنبال چه می گردی؟آن چیست که هر شب تو را شب گرد کوی نامردان کرده است؟ ای امیر من آن چیست که خاک سیاه کوفه رابه جویبار قد مهای خسته ات غسل می دهد؟ 

 

ای نازنین شب های کوفه نامرد است. مارهای صحاک گرسنه اند: ودر پشت هر دیوار کمینگاه بی حیثیتی است باز به دنبال چه میگردی ای اهورای من؟آفتاب چشم سیاه تو حیف نیست که به شهر شومی چون کوفه بتابد؟

خدارابگذر امشب این کفتاران با نجاستابلیس سحر بگذراند! که افسانه شور انگیز نعلینت گنداب خواب این روبهان رامشوش

نکند! خدار بگذار که یک امشب اهل کوفه یکدست همه زن باشندباز به دنبال چه می گردی  ای بهشت من؟شاید چاهی را می جویی تا خورجین غم هایت را در آن خالی کنی! یامولا مگر شیشه بغض‌آن صحیفه اسرارت که تا کمر در آن فریاد زدی شکسته است؟  

 

  یا آنکه چاه غربت را در صف جماعت  کوفیان دیده ای؟ و یاآنکه شاید صدای کیسه های جمل به گوش چاه خانه ایت هم رسیده است؟ ای نازنین من اگر سنگ صبور چاه هم  نباشد پس ناله ی غربت تو به کدام دخمه رو ضه خوانی کند؟کدام گریه کنی چون چاه را یارای شنودن مظلومیت توست وکدام لطمه زنی چون چون آب افتخار نقش سیلی اشک تو برچهره اش مانده گار است؟ پس ای آرزوی من! به دنبال چه می گردی؟اگر در این شب به دنبال گرسنه ای می گردی که اطعامش  دهی یافقیری را می جویی که اکرامش کنی برای خاطر حسینت لختی صبر کن! شکمبه این جماعت از گندم تو زهر به پستان روانه میکند.آستین این شهر خوابگاه هزاران افعی است.

  جواب هردست یاری تو سیاه لشکری است که رقیه را در خیمه های کربلا می لرزاند هر پنجه از شانه نوازش تو نیزه داری خواهد شد که آب رابردلداده پیغمبر می بندد و هر تکه نان تو سنگ پاره ای بر چادر زینبت می شود یا علی پس در این بی حرمتی به دنبال چه می گردی؟

شاید که افسون مکر کوفیان باز به دنبال دست
 
 بیعتی میگردی! یا مولا شعله ی شوم شقیفه
 
هنوز زبانه کش است آیادستانت نمی سوزد؟
 
یا علی حیف از نمک تو که در کام این چهار پایان ریخته شود
 اینان نمک تو می خورند تشنه می شوند و
 
 آنگاه طمع در جگرحسنت می اندازند چون در
 
هفت کشور بی حرمتی تنها به نام اینان خطبه
 
 خوانده اند یا علی خلیفه های پیشین سا حرانی
 
بودند که ریسمان بد عتشان همین جماعت خفته
 
 است اگراعصای اعجاز تو سا حران را ببلعد باز
 
طرفه العینی از کفر این قوم کاسته نمی شود ای
 
 نازنین   من پس قنبرت کجاست و در کدام خانه
 
 از هجران تو می گرید؟ رشیدت به کدامین سرا
 
 عزادارمعصومیت توست؟ سلمانت در کدام
 
 غربت نماز به امامت تو
 
می خواند؟ و میثمت یا علی گوییان به  کدام دار
 
 عاشقانه مصلوب است؟ شاید در این تاریک
 
 تاریک به دنبال ایشان می گردی؟
 
ای نوش داری و من امید از این ولایت بردار! که
 
هل من ناصرنگفته تو را حسینت در گوش کر این
 
 نامردان فریاد زد اما پاسخی جز بغضا لابیک نشنید
ای مظلوم من من زخمه ی چنگ این طایفه در
 
 میان ارابه های پرشرابشان آنچنان مستشان
 
 کرده است که نوای هق هقمعصومانه ی تو را از
 
 لابه لای نخل های غماز نمی شنوند
 
 ای امیرای وفادارترین موالی تو همان غربت
 
 توست که بعد از هزاران سال هنوز سایه ی
 
رکاب تو می تازد و همان بنده ی کمترینت درپای
 
 جهاز های غدیر اولین بیعت کننده بود و در زیر
 
 تابوت مطهرت آخرین وفادار
 
یا مولا یگانه معجزه عالم گیر تو مظلومیت
 
 توست که رسالتت راحجتی مکتوب است. اولین
 
 سوره اش شقیفه است و آخرین آن فرق
 
 شکافته هر زمان که دست تاریخ به قرآن زندگیت تفالی میزند با صورتی کبود مواجه می
 
 شود که عروس آیه های کتاب توست
 
فهمیدم آری فهمیدم!!! در این سرای بی کسی
 
 به دنبال شعله ی برگ پاره های تنهایت می
 
 گردی  که در زیر پای این قوم فراموش کار
 
 خاموش مانده است
 
 غم دل چه باز گوییم که تو را ملال گیرد
 
کنم این حدیث کوته که غم دراز دارم
شهادت حضرت علی (ع)
 
شب های قدر
درهای توبه در این ماه
 
 گشودهاست و چه بسا
 
 از ماکه بارهاتوبه کرده
 
 و به عهدخود وفانکرده ایم... اما چه بزرگ است
 
 آفریننده ساعت های خوب خدا در شب های قدر
 
 که به هزار نشانه به ما می گوید
 
«صد بار اگر توبه شکستی باز آ»
دلت شکسته است؟ مثل دل من
 
نتوانسته ای پای همه عهد و پیمان هایی که با
 
 خدا در شب های قدر پارسال بسته ای، بمانی؟
 
 چه حیف! درست مثل من خیلی از ما این جوری
 
 فکر می کنیم اما حقیقت این است که
 
 اگربخواهیم این جوری فکر کنیم، قافیه را باخته
 
 ایم. خیلی از ماپارسال در شب های قدر با خدا
 
 عهد بسته ایم که دروغ نگوییم
 
، حلال و حرام را قاطی نکنیم، نمازمان را سر
 
وقت بخوانیم، قرض ودین مردم را عطا کنیم
 
 دل هایی که شکستیم را بند بزنیم
 
، مغرورنباشیم و تفاخر نکنیم، غیبت نکنیم، حرف
 
 زور نزنیم، حق و باطل نباشیم و تفاخر نکنیم،
 
 غیبت نکنیم، حرف زور نزنیم، حق و باطل را به
 
 دلخواه خود رنگ و لعاب ندهیم و برعکس جلوه
 
 شان ندهیم و یک دنیا از این قول و قرارها
 
 
. خداوکیلی، اگر بخواهیم راست بگوییم، باید
 
 اعتراف کنیم که خیلی جاها نتوانسته ایم
،
 درست حول محور حق و حقیقت حرکت کنیم. کم وزیادش بستگی به شخصیت هایمان دارد
 
 
تا چند کنم تو به و تا کی شکنم ای داد

من تو به شکسته ام دست من گیر

هر چند نیم لایق بخشایش تو

 بر حال من خسته دل گیر نگر

در هر سحری با تو همی گوییم این را

بر درگه تو همی کنم همین عرض نیازی

بی منت بندگانم ای بنده نواز

 
باحال من بیچاره سرگشته بساز

از بس که شکستم و ببستم  توبه
 

فریاد همی کند  زدستم توبه


نظر محبان المهدی عج()


<      1   2   3   4   5      >
 
  حرف اول ...  
آقا جون خودم می دونم لایق این حرف ها نیستم اما از شماچه پنهون از اهل زمونه خسته ام. دل من عاشق می مونه دایم از شما می خونه منو میشناسی آقا جون من همون همون دیونه. بی اجاز با اجازه دل من تو جمکرانه بخدا دلم شروره ولی بی تو ناصبوره آقا شیعه ها غریبن بیا که وقته ظهوره
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

< -< *AboutUs* > - >

     
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو

تعداد بازدید روزانه؛ 1
تعداد کل بازدید؛ 169019

  پیوندهای روزانه  

آرشیو پیوندهای روزانه

  نوشته های پیشین  
ارشیو 84
تابستان 1385
بهار 1385

  آرشیو موضوعی  

  نویسندگان  
محل درج نام نویسنده


  فرم عضویت؛  
 

  لینک دوستان  
به یاد شهدا
گل پیکر
خزاین رحمت پروردگار
سرزمین عشق
خانواده
هر چه می خواد دل تنگت بگوو
یا مهدی ادرکنی(سید جواد)
مبادا روی لاله ها پا گذاریم
کانون شیفتگان قایم(عج)
یادداشت های عاشقانه
شالی زیر سایه ی نخل
وبلاگ محبان اهل قلم
زبان آتشینم هست
شبنم سحر گاهی
اینجا نجف است
به رنگ عشق
یک دنیا پدر
زبورعشق
دل نوشته
یاد یاران
پرنده بهار
دردانه
اشک شمع
ساحل آرامش
داغ شقایق
مامانی هستی
دیوانگان خدا
شکوفه یاس
حرف های دلتنگی
یا علی بن موسی
کوچه باغ ملکوت
پروازدر‏آسمان خیال
یاس زهرا
شمیم یار
ساده بگم
حضور1
اندکی صبر سحر نزدیک است
می خوام از ماه بگم
نگار17
شهیدانه
لوح دل(ایلیا)
روح صادقم
دل تنگی های یک دل

  لوگوی دوستان  

     

 RSS
پشتیبانی

www.parsiblog.com

طراح قالب
دانشجوی دانشگاه المهدی عج

  نوای وبلاگ  

  زیارتنامه امام زمان عج ؛  
زیارتنامه حضرت امام مهدی صاحب الزمان درود بر تو ای حجت خدا در روی زمین درود بر تو ای دیده خدا در بر خلقش درود بر تو ای نور خدا که هدایت شوند بدان ره جویان و گشایش بر مؤمنان درود بر تو ای پاک شده هراسان درود بر تو ای دوست خیرخواه درود بر تو ای کشتی نجات درود بر تو ای چشمه حیات و زندگی درود بر تو رحمت کند خدا بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزه ات درود بر تو بشتابد خدا بر تو آنچه را برای تو وعده داده در یاری و ظهور امر درود بر تو ای آقای من من وابسته تو هستم عارف به آغاز و انجامت تقرب می جوییم به سوی خدای بزرگوار به تو و به خاندان تو و انتظار ظهور تو را دارم و ظهور حق را بر دست تو و از خدا خواهم اینکه درود فرستی بر محمد و آل محمد و اینکه قرار دهی مرا از جمله منتظرین تو و پیروان و یاران تو بر علیه دشمنانت و از شهیدان در برابرت و در جمله دوستانت ای مولای من ای صاحب الزمان درود خدا بر تو و بر خاندان تو این روز جمعه است و آن روز تو است که در آن توقع ظهورت می رود و فرج و گشایش برای مؤمنان به دو دست توست و کشتار کافران به شمشیرت است و من ای آقایم در آن مهمان تو هستم و پناهنده تو و تو ای مولای من کریم و کریم زاده ای و مأمور پذیرایی و نگهداری پس مرا مهمان کن و پناه ده درود خدا بر تو و بر خاندان پاکت من بر تو نازل می شوم هر کجا راحله ام روی آورد و مرا وارد نماید و میهمان تو هستم در هر کجا که باشم از شهرها

  ساعت انتظار؛  


لوگوی وبلاگ