دل نیست این جان آمده از بهر در مان آمده
شنبه 84 شهریور 26
ساعت 10:17 عصر
نوشته شده توسط :
خجسته میلاد با سعادت منجی عالم بشریت بر عموم مسلمان و مستضعفان جهان مبااااارک باد
هر دم باد سحر از تو خبربه من آرد
عطر سوسن و گل زاده سفر به من آرد
در باغ خاطر بگشا نظری بر منظره بنما
... چه جمالی چه جلالی
شادی دل را کف بزن ای گل مه به در امد ای دست بزن ای گل
چون باز ایی گرد رهت بنشانم
جان از شادی در پایت افشانم
در راه تو شورانگیزم گل می بویم گل می ریزم
بر عطر گیسوی تو دل بستم بی می مستم
شادی دل را کف بزن ای گل مه به در آمد دست بزن ای گل
پرده برافکن از رخ خود چشم ما را روشن کن
شو رو نشاط ول ول در شهر کوی و برزن کن
مانده به ره دیده ما
ماه ملس از پرده درا
شادی دل را کف بزن ای گل مه به در امد دست بزن ای گل
مهدی جان ای جان جانان
ای آن که همه هستی چشم به راه تو تواندو عزت و
عدالت درآمدنت بی قرار است! و ای محبوب خداو همه اولیا
از عنایت و لطفت شرمنده وشاکریم که یک ذره از اقیانوس انتظاررابه ما چشاندی و در یچه ی فهممان را گشودی و توفیق الهی نصیبمان شد که از تو مرکز دایره ی جهان دم زنیم و از تو سخن گوییم
لایق فیض حضورت نیم اما بگذار
زندگانی چند صباحی به خیالت بکنیم
!!!!!!!! خواهر و بردار عزیزم
بیاید همان طوری که اگر کسی منتظر مهمانی است خانه اش را تمیزمیکند ما هم روح و جسممان را تمیز می کنیم وبه عنوان یک منتظر واقعی و با روی خجل دست تمنا به سوی آن یوسف زهرا گشوده و عرض کنیم
مهدی جان !ای عزیز!به ما و کسانمان سختی رسیده و سرمایه اندک آورده ایم پس پیمانه ی ما را کامل گردان و به ما صدقه و بخشش ده بیا بر ما نظری کن و دستی بر سر ما کشیده کاملمان کن
ای عزیز! ای خورشید رخ بر کشیده در پس ابر ای سفر کرده هجران گزیده تا کی همچنان در غیبتو ما این چنین درهجرااان!!!!!!!!! جهان جهانی نثار قدومت باد!!!!آیاهجران امروز ما به فردای وصال تو نمی رسد
ای عزیزای پیشوای محرومان ای داد خواه مظلومان ای فریاد رس در ماندگان ای آخرین امید دیدگان جستجو گر ما بر دروازه ی سحر قامت تو را منتظر است آیا می شود که شام تار هجران ما به صبح روشن وصالت بدل شود
ای عزیز رایت رسول خدادر دست ای آخرین رسالت پیغمبران بر دوش ای شمشیر علی (ع) بر کف و ای عصای موسی در دست ای خاتم سلیمان در انگشت بر ما چه سخت است که همه گان را ببینیم و تو را نبینیم
ای عزیز ای کمال موسی را وارث ای شکوه عیسی را واجد ای صبر ایوب را صاحب چه دشوار است که سخنان همه بر گوششمان رسد و صدای دل نشسین تو را نشنویم