بهار 1385 - آه عاشقان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

*  *یامهدی  *  یااباصالح  *  یامـوعود  *  یاحجة الله  *  یابقیة الله  *  یاصاحب الزمـان  *  یاصاحب الامـر  *  یاخاتـم  *  یاقائـم  *  یامـنصور  *   یاخلف صالـح  *  یامـنتقم  *  یاولی عصر  *

 
  <-السلام علیک یااباصالح المهدی عج >

آری دیگردلم ازدست همه گرفته
سه شنبه 85 فروردین 22 ساعت 2:59 عصر

نوشته شده توسط :

  آری دیگر دلم از دست همه گرفته       

                

از تمام کسانی که کلاهشان برای سرشان گشاد است

از تمام کسانی که لباسشان بارکدشان است

از هویت های میز نشان

از بله های از سر اجبار

از طلبه هایی که طالب علم نیستند

از دانشجویانی که دانش جو نیستند

از تمام کرهایی که سمعکهایشان مارک مصلحت خورده

از اندامهای به مزایده گذاشته شده

از انسانهای ارزان قیمت

از اعتقادهای حراجی

از حرفهای مفت

از وعده های سر خرمن

از نادیدنی های دیدنی!

از صورتهایی که بوم نقاشی اند

از متهمانی که شاکی اند

از تمام کسانی که رسالت خون را تنها در رساندن اکسیژن به سلولها می دانند

از تمام خونهایی که رنگین ترند

از آنان که آزادگی را در اسارت بی بند و باری به بند می کشند

از آنان که عشق را به بهای love سه طلاقه کرده اند

از تمام کسانی که در لغت نامه های ذهنشان بین مظلوم و تو سری خور علامت تساوی است

از ولایت ناشناسان ذوب در ولایت

از کوفیانی که دم به ساعت می گویند( این الطالب به دم المقتول به کربلا)

از کوفیانی که اهل کوفه نیستند

از کوفیانی که برای مهدی(عج) نامه می نویسند

از تمام آنان که فکر می کنند کوفیان شاخ داشتند

از تمام آنان که فکر می کنند طلحه یا زبیر یا عمرعاص یا ... دم داشتند

از سیاستمداران بی دین

از متدینین بی سیاست

از تمام آنان که دین و سیاست را از هم جدا می دانند

از آنان که شهدا را در موزه گذارده اند

از آنان که در هر میدانی دم از استقلال و پیروزی می زنند الا میدان جنگ

از عروسکهای بالماسکه

از وطن دوستان وطن گریز

از زنان مرد صفت

از مردان زن صفت

از همه آنان که شهدا را برای تیراژ می خواهند

از همه آنان که« نون والقلم و ما یسطرون» را نان تفسیر می کنند

از رای های ممتنع

از تمام آنانی که بین نماز و نرمش تفاوتی قائل نیستند

از همه چیز داران بی همه چیز

از امانت داران خائن

از کفهای روی آب

از ناموس داران بی ناموس

از زنگارهای روی آینه

از مسلمانان مسلمان کش

از پشتهایی که همیشه رودر روی خصم اند

از تمام آنان که به تقاضای مشروع مظلومگان « قبلت» نا مشروع می گویند

از آنانی که بی حجابند

از آنان که خود حجابند

از بلاهایی که از دماغ فیل نازل شده اند

از آنان که تاسوعا و عاشورا را تنها در تقویم جستجومی کنند و کربلا و کوفه و شام را تنها در نقشه

از آنان که دیروز را دیدند و امروز را در حسرت دیروز به دیروزی تبدیل می کنند که فردا حسرتش را خواهند خورد

از آنان که چشم به فردا دوخته اند و امروز را فراموش کرده اند

از آنان که پرچمند اما بیرق و علم نیستند

از آنان که کلفتی گردن خود را بیش از تیزی ذوالفقار می دانند

از آنان که باده ناب را با ده درصد الکل بالا می دانند

از چشمهایی که در صفین تنها قرآن سر نیزه را دیدندو در کربلا و کوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را ندیدند

از آنان که در صفین تنها قرآن سر نیزه را باور کردندو در کربلاوکوفه و شام تنها قرآن سر نیزه را باور نکردند

از تمام آنان که بین قرآن سر نیزه و قرآن سر نیزه را نمی دانند

و از تمام آنان که قرآن را بر نیزه کردند

از من که منم، از تو که تویی، من و تو که ما نیستیم و ما که فنای در او نیستیم

از خنجرهایی که بر پشت می نشیند

از آنان که نی را به گیتار می فروشند

از آنان که می را به مسکر

از آنان که با شنیدن نام « خردل» به یاد چاشنی غذا می افتند

از آنان که با شنیدن نام « موج» تنها به یاد جزایر هاوایی می افتند

از آنان که با شنیدن نام « توپ» مارادونا در خاطرشان زنده می شود نه شهید حاجی پور

از آنان که نمی بینند و می گذرند و از آنان که می بینند و می گذرند

از آنان که از آب زلال آب می خورند و از آب گل آلود نان

از تمام مجذوبین باغهای سبز که هیچ گاه توی باغ نیستند

از سگهای بی وفا

از اسبهای نانجیب

از خروسهای بی دم

از مورچه های تنبل و بی کار

از زنبورانی که همه چیز دارند الا عسل

از کلاغهای بی حیا

از قلندرانی که از قلندر بودن تنها سر تراشیدنش را بلدند

از اشترانی که از شتر بودن تنها کینه ورزیدنش را یاد گرفته اند

از خرسهایی که از خرس بودن تنها بخل ورزیدنش را فرا گرفته اند

از گاوهایی که هیچ ندارند الا دو شاخ

از شتر مرغها که نه می برند و نه می پرند

از آنان که درد دلشان را به درد شکمشان فروخته اند

از آنان که منتظرند محرم گردد یک مو زسر ... و از یاد برده اند

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

از آنان که چوبه محمل و سر زینب را دیدند و منبر و منطق او را نه

از آنان که غنایم جنگی را در زمان صلح از شهدا می گیرند

از آنان که حضور همه کس را حس می کنند جز خدا

از آنان که از همه شرم می کنند جز خدا

از تمام شهوترانانی که عجوزه سه طلاقه امیر المومنین را تنگ در آغوش گرفته اند

از آنان که بازی می دهند

از آنان که بازی می خورند

از بازی ها! از بازی ها! از بازی ها!

                                                               

  متن از مرحوم سپهر                                                               



نظر محبان المهدی عج()


برای امام عصر(عج)
سه شنبه 85 فروردین 15 ساعت 11:42 عصر

نوشته شده توسط :

یادش بخیر

یادش بخیز آن روز ها

 اگر بلند برای سلامتی  تو صلوات می فرستادیم کسی بدجوری نگاهمون نمی کرد

اگر دلمون هوای تو را میکرد: راه جمکران رو نشونمون می دادن

اگر  مشکلی برامونپیش می اومد می گفتن این گره به دست تو باز می شه

 خلاصه اگر سعی میکردیم به ارزشهامون پایبند باشیم کسی امل خابمون نمی کرد اما حالا؟؟؟؟؟

حالا خیلی چیز ها عوض شده!! اگر اسمی از تو به میون بیاد همه با تعجب همدیگر رو نگاه میکنن!! 

اگر دلمون هواتو بکنه جایی رو نشونمون می دن که اونجا تواز همه غریب تری و اصلا کسی انتظار اومدن

 تو رو نمی کشه اگر مشکلی برامون پیش بیاد مگن این گره به دست زلزله باز می شه!! ارزشها که دیگه

  هیچی . سادگی از زندگی ها رخت بربسته و جای خودش رو به تجملات  داده. پوشیده بودن و محجوب

بودن در لباس های تنگ و شلوارهای کوتاه خلاصه شده چفیه ها باید برن کنار آخه دور دور کراواته!

 !دیگه کسی دست افتاده ای رو نمی گیره خلاصه همه چی این جا عوض شده

به ما می گن: اگه می خواهیم از جامعه طرد نشین و تحویلتون بگیرن باید

طبق مد بگردی

..............................................

اما

 تو هنوز ساده زندگی می کنی و از مد پرستی بیزاری

تو اصلا عوض نشدی

حالا که تو عوض نشدی ما چرا باید عوض بشیم؟؟

نجوا

 فرهادم و سوز عشق شیرین دارم امید دیدار یار دیرین دارم

 طاقت زکفم رفت و ندانم چه کن یادش همه شب در دل من می نالد

 آن شب که همه میکده ها باز شوند یاران خرابات همه آواز شوند

فارق زه رقیب در کنار محبوب طومار فراق بسته هم راز شود

در محفل دوستان به جز یاد تو نیست آزاده نباشد آن که آزاده تو نیست

شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار کیست که با  این همه فرهاد تو نیست

طاووسی و از دیار یارآمده ای یاد آور روی دوست شو مجنون شو

 



نظر محبان المهدی عج()


محب یاس زودتر از الساعه بیا
سه شنبه 85 فروردین 8 ساعت 3:53 عصر

نوشته شده توسط :

سالروز رحلت جانسوز پیامبر اسلام  و شهادت فرزندان عزیزش امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) رو به پیشگاه امام زمان (عج)و تمامی شیعیان و مسلمان جهان تسلیت عرض می کنیم

 

 

محب یاس زوتر از الساعه بیا

 

می خواندم الهم اعظم البلا... و منعت السماء نگاهم موند: آسمون هم با همه بزگی اش برایم تنگ شده بود. دل پرسید: مگه از اول  گشاده بود..؟؟؟ آسمون میگفت و نگاهم هنوز تو سیاهی آسمون مات و سرگردون مانده  بود دنبال یه جایی برای اتکا می گشت نبود.. هیچی نبود!!!

 موج ورش داشت. باران شد و ریخت روی دل چشمارو می گم. به دل جواب داد: نه قبلا گشاده نبود ولی تنگی اش این قدر نبود که نشه بهش دل خوش کرد بلاخره یه جوری تو رو بهش گره می زدیم  اما حالا...حالا.... دوباره اشک و آسمون و ستاره ها.

 و زبون این وسط هنوز به راه خودش می رفت و انت المستعان... و دل مبهوت چشم وزبون. ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قریبا. ودل دیگه دیگه می لرزید گریه می کرد به جای چشم.... نه همراه چشم!! بارون بود که می ریخت زبون همچنان می خوند ولیدل دیگه پی اون نبود خودش می خوند فریاد میکرد ضجه می زد

            " یا مولانا یا صاحب الزمان الغوث. ادرکنی . الساعه. العجل.. العجل..العجل"

 دل به مقصدرسیده بود!! زبون هنوز ناله می کرد چشم اما.. از آسمون بریده بود و هنوز به جایی بند نشده بود زبون و دل فریاد می کردند الساعه.

 وچشم وامانده بود و حیرون هیچ جا نداشت که پی اون نگاهشو بگردونه آواره تر از همیشه بود فریاد می زد کجا پی تو بگردم؟ اگر می آیی زودتر از الساعه بیا زود تر از بهم رسیدن پلک هایم



نظر محبان المهدی عج()


<      1   2      
 
  حرف اول ...  
آقا جون خودم می دونم لایق این حرف ها نیستم اما از شماچه پنهون از اهل زمونه خسته ام. دل من عاشق می مونه دایم از شما می خونه منو میشناسی آقا جون من همون همون دیونه. بی اجاز با اجازه دل من تو جمکرانه بخدا دلم شروره ولی بی تو ناصبوره آقا شیعه ها غریبن بیا که وقته ظهوره
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

< -< *AboutUs* > - >

     
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو

تعداد بازدید روزانه؛ 4
تعداد کل بازدید؛ 168953

  پیوندهای روزانه  

آرشیو پیوندهای روزانه

  نوشته های پیشین  
ارشیو 84
تابستان 1385
بهار 1385

  آرشیو موضوعی  

  نویسندگان  
محل درج نام نویسنده


  فرم عضویت؛  
 

  لینک دوستان  
به یاد شهدا
گل پیکر
خزاین رحمت پروردگار
سرزمین عشق
خانواده
هر چه می خواد دل تنگت بگوو
یا مهدی ادرکنی(سید جواد)
مبادا روی لاله ها پا گذاریم
کانون شیفتگان قایم(عج)
یادداشت های عاشقانه
شالی زیر سایه ی نخل
وبلاگ محبان اهل قلم
زبان آتشینم هست
شبنم سحر گاهی
اینجا نجف است
به رنگ عشق
یک دنیا پدر
زبورعشق
دل نوشته
یاد یاران
پرنده بهار
دردانه
اشک شمع
ساحل آرامش
داغ شقایق
مامانی هستی
دیوانگان خدا
شکوفه یاس
حرف های دلتنگی
یا علی بن موسی
کوچه باغ ملکوت
پروازدر‏آسمان خیال
یاس زهرا
شمیم یار
ساده بگم
حضور1
اندکی صبر سحر نزدیک است
می خوام از ماه بگم
نگار17
شهیدانه
لوح دل(ایلیا)
روح صادقم
دل تنگی های یک دل

  لوگوی دوستان  

     

 RSS
پشتیبانی

www.parsiblog.com

طراح قالب
دانشجوی دانشگاه المهدی عج

  نوای وبلاگ  

  زیارتنامه امام زمان عج ؛  
زیارتنامه حضرت امام مهدی صاحب الزمان درود بر تو ای حجت خدا در روی زمین درود بر تو ای دیده خدا در بر خلقش درود بر تو ای نور خدا که هدایت شوند بدان ره جویان و گشایش بر مؤمنان درود بر تو ای پاک شده هراسان درود بر تو ای دوست خیرخواه درود بر تو ای کشتی نجات درود بر تو ای چشمه حیات و زندگی درود بر تو رحمت کند خدا بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزه ات درود بر تو بشتابد خدا بر تو آنچه را برای تو وعده داده در یاری و ظهور امر درود بر تو ای آقای من من وابسته تو هستم عارف به آغاز و انجامت تقرب می جوییم به سوی خدای بزرگوار به تو و به خاندان تو و انتظار ظهور تو را دارم و ظهور حق را بر دست تو و از خدا خواهم اینکه درود فرستی بر محمد و آل محمد و اینکه قرار دهی مرا از جمله منتظرین تو و پیروان و یاران تو بر علیه دشمنانت و از شهیدان در برابرت و در جمله دوستانت ای مولای من ای صاحب الزمان درود خدا بر تو و بر خاندان تو این روز جمعه است و آن روز تو است که در آن توقع ظهورت می رود و فرج و گشایش برای مؤمنان به دو دست توست و کشتار کافران به شمشیرت است و من ای آقایم در آن مهمان تو هستم و پناهنده تو و تو ای مولای من کریم و کریم زاده ای و مأمور پذیرایی و نگهداری پس مرا مهمان کن و پناه ده درود خدا بر تو و بر خاندان پاکت من بر تو نازل می شوم هر کجا راحله ام روی آورد و مرا وارد نماید و میهمان تو هستم در هر کجا که باشم از شهرها

  ساعت انتظار؛  


لوگوی وبلاگ