شهادت حضرت رقیه اون زهرای سه ساله را به عموم شیعیان تسلیت باد - آه عاشقان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

*  *یامهدی  *  یااباصالح  *  یامـوعود  *  یاحجة الله  *  یابقیة الله  *  یاصاحب الزمـان  *  یاصاحب الامـر  *  یاخاتـم  *  یاقائـم  *  یامـنصور  *   یاخلف صالـح  *  یامـنتقم  *  یاولی عصر  *

 
  <-السلام علیک یااباصالح المهدی عج >

شهادت حضرت رقیه اون زهرای سه ساله را به عموم شیعیان تسلیت باد
یکشنبه 84 اسفند 14 ساعت 6:30 عصر

نوشته شده توسط :

 

 

رقیه خاتون

  

در کتاب « عوالم العلوم » و بعضی کتب دیگر روایت شده است که در میان اسیران دختر کوچکی از امام حسین (ع) باقی مانده بود، و اسم او بنا بر قولی رقیّه، و از عمر شریفش سه سال گذشته بود، و آن حضرت او را بسیار دوست می داشت، و آن دخترک بعد از شهادت پدر شب و روز گریه می کرد، که از گریۀ‌ او اهل بیت مجروح می شد و دائماً از اهل بیت سئوال می کرد که پدر من کجا رفت؟ و چرا از من دوری نمود؟

یکی از مصیبتهایی که در شام برای اهلبیت (ع) رخ داد، شهادت طفل عزیز، حضرت رقیّه خاتون (ع) بود

عماد الدین طبری(ره) از کتاب « الحاویة » نقل کرده که زنان خاندان نبوّت شهادت پدران را از کودکان پنهان داشتند و می گفتند: پدرانتان به سفر رفته اند.  امام حسین (ع) دختری چهار ساله داشت، شبی با حالت پریشانی از خواب بیدار شد و گفت: پدرم حسین (ع) کجاست؟ اکنون او را دیدم. زنان و کودکان از شنیدن این سخن گریان شدند، و شیون از ایشان برخاست. یزید از خواب بیدار شد و گفت: چه خبر است؟‌ جریان را به او خبر دادند. آن لعین دستور داد سر پدر را برای او ببرند، سر را آوردند و در دامنش گذاشتند.

گفت: این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. آن کودک هراسان شد،‌ترسید و فریاد برآورد، بعد مریض شد و در همان روزها در دمشق از دنیا رفت.

دربعضی روایات آمده که : وقتی که سر را آوردند او سر پدر را برداشت و به سینه گرفت و گفت: « پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد. ای پدر که رگهای گردنت را برید. ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد. پدر جان، بعد از تو به که امیدوار باشیم؟ پدر جان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند».

این سخنان را گفت تا اینکه لب بر دهان شریف پدر نهاد و سخت بگریست تا غش کرد و از هوش رفت. چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود.

 



نظر محبان المهدی عج()


 
  حرف اول ...  
آقا جون خودم می دونم لایق این حرف ها نیستم اما از شماچه پنهون از اهل زمونه خسته ام. دل من عاشق می مونه دایم از شما می خونه منو میشناسی آقا جون من همون همون دیونه. بی اجاز با اجازه دل من تو جمکرانه بخدا دلم شروره ولی بی تو ناصبوره آقا شیعه ها غریبن بیا که وقته ظهوره
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

< -< *AboutUs* > - >

     
صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو

تعداد بازدید روزانه؛ 2
تعداد کل بازدید؛ 168900

  پیوندهای روزانه  

آرشیو پیوندهای روزانه

  نوشته های پیشین  
ارشیو 84
تابستان 1385
بهار 1385

  آرشیو موضوعی  

  نویسندگان  
محل درج نام نویسنده


  فرم عضویت؛  
 

  لینک دوستان  
به یاد شهدا
گل پیکر
خزاین رحمت پروردگار
سرزمین عشق
خانواده
هر چه می خواد دل تنگت بگوو
یا مهدی ادرکنی(سید جواد)
مبادا روی لاله ها پا گذاریم
کانون شیفتگان قایم(عج)
یادداشت های عاشقانه
شالی زیر سایه ی نخل
وبلاگ محبان اهل قلم
زبان آتشینم هست
شبنم سحر گاهی
اینجا نجف است
به رنگ عشق
یک دنیا پدر
زبورعشق
دل نوشته
یاد یاران
پرنده بهار
دردانه
اشک شمع
ساحل آرامش
داغ شقایق
مامانی هستی
دیوانگان خدا
شکوفه یاس
حرف های دلتنگی
یا علی بن موسی
کوچه باغ ملکوت
پروازدر‏آسمان خیال
یاس زهرا
شمیم یار
ساده بگم
حضور1
اندکی صبر سحر نزدیک است
می خوام از ماه بگم
نگار17
شهیدانه
لوح دل(ایلیا)
روح صادقم
دل تنگی های یک دل

  لوگوی دوستان  

     

 RSS
پشتیبانی

www.parsiblog.com

طراح قالب
دانشجوی دانشگاه المهدی عج

  نوای وبلاگ  

  زیارتنامه امام زمان عج ؛  
زیارتنامه حضرت امام مهدی صاحب الزمان درود بر تو ای حجت خدا در روی زمین درود بر تو ای دیده خدا در بر خلقش درود بر تو ای نور خدا که هدایت شوند بدان ره جویان و گشایش بر مؤمنان درود بر تو ای پاک شده هراسان درود بر تو ای دوست خیرخواه درود بر تو ای کشتی نجات درود بر تو ای چشمه حیات و زندگی درود بر تو رحمت کند خدا بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزه ات درود بر تو بشتابد خدا بر تو آنچه را برای تو وعده داده در یاری و ظهور امر درود بر تو ای آقای من من وابسته تو هستم عارف به آغاز و انجامت تقرب می جوییم به سوی خدای بزرگوار به تو و به خاندان تو و انتظار ظهور تو را دارم و ظهور حق را بر دست تو و از خدا خواهم اینکه درود فرستی بر محمد و آل محمد و اینکه قرار دهی مرا از جمله منتظرین تو و پیروان و یاران تو بر علیه دشمنانت و از شهیدان در برابرت و در جمله دوستانت ای مولای من ای صاحب الزمان درود خدا بر تو و بر خاندان تو این روز جمعه است و آن روز تو است که در آن توقع ظهورت می رود و فرج و گشایش برای مؤمنان به دو دست توست و کشتار کافران به شمشیرت است و من ای آقایم در آن مهمان تو هستم و پناهنده تو و تو ای مولای من کریم و کریم زاده ای و مأمور پذیرایی و نگهداری پس مرا مهمان کن و پناه ده درود خدا بر تو و بر خاندان پاکت من بر تو نازل می شوم هر کجا راحله ام روی آورد و مرا وارد نماید و میهمان تو هستم در هر کجا که باشم از شهرها

  ساعت انتظار؛  


لوگوی وبلاگ