از روز ازل عاشق و بيمار حسينيم
با يک دل غمديده گرفتار حسينيم
در هر دو جهان غير حسين يار نداريم
با جان و دل خويش خريدار حسينيم
از يمن حسين است که در راه خداييم
خوبيم اگر جمله عزادار حسينيم
در ديده ما گر نم اشک است نمايان
ما وصل بر آن چشم گهر بار حسينيم
عمري است که از دولت او زنده عشقيم
ما نان خور هر روز و نمکخوار حسينيم
سوکند به رگهاي بريده که به محشر
معلوم شود نوکر دربار حسينيم
اي کاش به لبخند رضاي گل زهرا
در نامه نويسند که ما يار حسينيم