به سحر حور و ملک فجرم دادندواندر آن چشمه نور سلام و اجرم دادندليلة قدر که روح القدس آمد به جوار الف شهري است که گويا شب هجرم دادندمرغ حق را به چمن چونکه غزلخوان ديدندتا سحر جن و ملک ناله و زجرم دادندتار مويي زسياهي شبت ما را بسآخرين اجر سماء ، به کسب و تجرم دادندشام و سحر ندارد حامد به بزم معشوقزآن جرعه آب حيوان غلماي که فجرم دادندسلام عزيزم خيلي زيبا بود موفق باشي منتظرم بيا دير نکني ها