اي بهترين دليل تبسم ظهور کن
فصل کبود خنده ما را مرورکن چرخي بزن به سمت نگاه غريب
از کوچه هاي بي کسي ما عبور کن
ما زائر تبسم باراني توئيم
ما را به حق آينه ها خيس
نورکن
اي راز سر به مهر اهورايي وشگفت
از ذهن ما سوال درخشان خطور کن
ما را به التهاب معماي خود ببر
در ناگهان جلوه خود غرق شورکن
ما را ببر به خلوت کشف و شهود خويش
ما را به راه سير و سلوکت غيور کن
ما بي شکيب نور تو را آه مي کشيم
يا جلوه کن و يا دل ما راصبورکن