• وبلاگ : آه عاشقان
  • يادداشت : به ورزشگاه خوش آمدي خواهرم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 47 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عشق افراط محبت باشد
    و آن بکسب است و بفطرت باشد
    ميل فطري بطبيعت باشد
    کسبي از مايه ي لذت باشد
    گر بتحريک بود ، جسماني است
    ور بادراک بود ، روحاني است
    سبزه و آب روان ، صورت خوب
    همه پيش ِ نظر آيد مطلوب
    بل نه عشق است که عين مرض است
    بر سر هر که بود معترض است
    آخر اين عشق پيش رسوائيست
    گفته اند اين مرض سودائيست
    اين شنيدي که بود عشق مجاز
    قنطره سوي حقيقت ز آغاز
    اينسخن کرده ترا شاهد باز
    شده با عشق مجازي دمساز
    آنکه باشد ز حقيقت غافل
    در مجازش برود پاي بگل
    همچو داند که ز عشاق است اين
    ليک غافل که ز فساق است اين
    اگر از شايبه دور است و هوس
    ميل دارد ز چه با امرد و بس
    اين دليل است که باشد نا پاک
    عشق او نيز بود شايبه ناک
    قصه ي عشق مجازي اين است
    که تو را رهزن عقل و دين است
    اگر اين عشق ترا آئين است
    بسترت جهل و هوس بالين است
    منکر عشق نيم ، ديده گشاي
    زنگ از آينه ي ديده بزداي
    پس از آن درک ِ کلامم بنماي
    مي نگويم بمحبت مگراي
    بمحبت بگراي و ، بگريز
    زان محبت که بود شهوت خيز
    خار عشقت به دل ِ هرکه خلد
    پير صد ساله بود يا امرد
    بسوي او مگشا ديده ي بد
    که پشيمان شوي از کرده ي خود
    پند ِ فرصت بشنو از دل و جان
    زود بردار سر از خواب گران
    ( فرست شيرازي )