• وبلاگ : آه عاشقان
  • يادداشت : امام حسين عليه اسلام از نگاه امام مهدي عج
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام دوست گرامي . مطلبي فوق العاده نوشته اي خيلي وقت بود ميخواستم مفهومي از اين حروف مقطعه قراني معني بدست بياورم . خيلي زيبا و عميق اين مطلب را ادا كردي و متشكرم . آنقدر اين متونت را دوست دارم كه دلم نميخواهد از اين صفحه خاج شوم . موفق و مويد و در پناه حق باشي .
    سلام عزيز عاشورايي
    حلول ماه عشق و فداکاري و شهادت - و ماه اشک و نياز و عاشقي بر شما دوست گرامي پر برکت و سعادت آفرين باد
    وبلاگ اينه هاي عارف با مطلبي عاشورايي در انتظار حضور سبز شماست
    يا حسين

    السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين و علي اصحاب و انصاره

    با سلام

    از اينكه به كلبه حقيرانه ما سر مي زني خدا را شاكر و شما سپاسگزارم

    در مورد تبادل لينك من شما رو لينك كردم

    باز محرم رسيد، دلم چه ماتمزده

    کسي ميان اين دل، خيمه ماتم زده

    باز محرم رسيد، شدم چه حيران و مست

    از اين همه عاشقي، دوباره ام مست مست

    باز محرم رسيد، ميکده ها وا شدند

    تمام عاشقانت، واله و شيدا شدند

    باز محرم رسيد، اين من و گريه هايم

    رفع عطش مي کند، فرات اشک هايم

    باز محرم رسيد، شهر سيه پوش توست

    دل ، نگران رنج خواهر مظلوم توست

    باز محرم رسيد، مدرسه عشق باز

    کلاس درس زينب، کار نموده آغاز

    باز محرم رسيد، وعده گه بيدلان

    فصل جنون و مستي، صاحبِ صاحبدلان

    باز محرم رسيد، تا سحر آواره ام

    ميان ميخانه ها، مستم و ديوانه ام

    باز محرم رسيد، عاشقي سوداگريست

    گرمي بازار عشق، شور دل زينبيست

    الا ... اي محرم!
    تو يادآور عشق و خون و حماسه. تو دانشگه بي نظير جهاد و شهادت. تويي مظهر « ثار» و « ايثار» ياران. الا... اي محرم!
    به هنگام و هنگامه هجرت کاروان شهيدان . تو آن راهبان روانبخش و مهمان نوازي که در پاي ره پوي آزادگان لاله ارغوان مي فشاني.
    الا ... اي محرم!
    به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بيداد، قامت کشيدند و در صفحه سرخ تاريخ ، زيباترين نقش جاويد را آفريدند. تو آن آشناي کهن ياد و دشمن ستيزي که همواره در يادشاني.

    الا... اي محرم!
    تو آن کيمياي دگرگونه سازي که مرگ حيات آفرين را، به نام « شهادت» به اکسير عشقي که در التهاب سرانگشت سحر آفرينت نهفته است، چو شهدي مصفا و شيرين به کام پذيرندگان مي چشاني!

    الا... اي محرم!
    تو آن خشم خونين خلق خدايي که از حنجر سرخ و پاک شهيدان برون زد. تو بغض گلوي تمام ستمديدگاني که در کربلا ، نيمروزي به يکباره ترکيد. تو خون دل و ديده روزگاري که با خنجر کينه توز ستم، بر زمين ريخت . تو خون خدايي که با خاک آميخت. تو شبرنگ سرخي، که در سال هاي سياهي درخشيد
    الا .... اي محرم
    !
    تو خشم گره خورده سالياني، تو آتشفشاني، تو بر ظلم دشمن گواهي. تو بر شور ايمان پاکان نشاني. تو هفتاد آيه، تو هفتاد سوره ، تو هفتاد رمز حياتي، تو پيغام فرياد سرخ زماني. تو موجي ز درياي عصيان و خشمي که افتان و خيزان رسيده است بر ساحل روزگاران.
    الا .... اي محرم!
    تو فجري، تو نصري ، تويي
    « ليلة القدر» مردم . تو رعدي ، تو برقي، تو طوفان طفي، تويي غرش تندر کوهساران!

    *** به نــام تــو اي قــرارهستـي***

    اي‌ كه‌ پيچيد شبي‌ در دل‌ اين‌ كوچه‌ صدايت‌...

    يك‌ جهان‌ پنجره، بيدار شد از بانگ‌ رهايت‌...

    تا قيامت، همه‌ جا، محشر كبراي‌ تو برپاست‌...

    اي‌ شب‌ تار عدم، شام‌ غريبان‌ عزايت‌...

    عطش‌ و آتش‌ و تنهايي‌ و شمشير و شهادت‌...

    خبري‌ مختصر از حادثهِ‌ كرب‌ و بلايت!...

    همرهانت، صفي‌ از آينه‌ بودند و خوش‌ آن‌ روز...

    كه‌ درخشيد خدا در همهِ‌ آينه‌هايت‌...

    كاش‌ بوديم‌ و سر و ديده‌ و دستي‌ چو ابوالفضل‌...

    مي‌فشانديم‌ سبك‌تر زكفي‌ آب‌ به‌ پايت‌...

    از فراسوي‌ ازل‌ تا ابد اي‌ حلق‌ بريده‌...

    مي‌رود، دايره‌ در دايره، پژواك‌ صدايت‌

    باز هيئتها چادرهاي خود را علم كردند . باز كوچه ها و خيابانها سياه پوش شدند .گويا خود را براي چيزي آماده كرده اند .

    مگر خبري شده كه يكدفعه عالم و آدم به شور افتاده اند ؟

    مگر كسي در راه است ؟

    مگر لبي تشنه است ؟

    مگرباز مادري ميخواهد گلوي كودكش را براي آخرين باز بوسه بزند ؟واي نكند باز حسين عزم كوفه كرده و دارد باز به اين قوم مهمان كش اعتماد مي كند ؟

    باز صداي هل من ناصر[ٍ ينصرني به گوش ميرسد .

    واي بر ما ! واي برما !

    اگر اين بار نيز حسين بازتنها بماند .

    بوي محرم كه مي آيد هواي آزادگي در دل مي پيچد

    به اميد روزي كه پرچم آزادگي بر فراز خانه خداي آزادگان افراشته گردد

     <      1   2