چشم هايي پر زغم ،
اشك هاي پر خروش ماتمي بي انتها ، دلبري شبنم فروش
يك نگاه پر ز عشق ، يك گل سروخ و سفيد
آسمان هم دلبرم ،
گريه هايم را شنيد
اشك هايي با نگاه اولش ، غصه و غم را زدود،
قفل اين در را چه وقت با نگاه خود گشود؟
تا كه قفل دل شكست ،
قفل بهتر مي خرم
قفل بهتر بشكند، سينه ام را مي درم
بس كه غم دارد دلم ،خند هايم گريه است
اشك ها از ناله و شاديم بي مايه است
چشم هايي منتظر ، قلب هايي پر تپش آسماني آبي و گريه هايي بي تنش
ياس مصنوعي شده ، نرگسم پژمرده است
آفتاب خانه ها رنگ سايه خورده است
كاش قلب ابن جهان عشق را معنا كند خون گرم خويش را ناگهان پيدا كند
باز لاله مي دمد ، باز مي آيد بهار
با طلوع از مشرقين ، آري مي آيدنگار